قتل ناصرالدین شاه، پایانی بر ۵۰ سال استبداد
تاریخ انتشار: ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۷۹۷۴۱۴
در تهران و دیگر شهرستانهای ایران اردیبهشت ۱۲۷۵ خورشیدی حال و هوایی دیگر داشت و همه خود را برای جشن مفصلی به مناسبت پنجاهمین سالگرد تاجگذاری ناصرالدین شاه آماده کرده بودند و نمایندگان بسیاری از دولتهای خارجی با هدایای روسای دولتهای خود قرار بود در این جشن حضور داشته باشند. کارمندان ادارات سرگرم آذینبندی عمارات دولتی بودند و مقرر شده بود که بازار و خیابانهای شهر با چلچراغ، آیینه، گل و سبزه تزیین شوند در واقع در این روز تدارکات بسیار زیادی با هزینههای گزاف چه در ایران و چه در نمایندگیهای رسمی ایران در دیگر ممالک جهان فراهمشده بود تا به این مناسبت جشنهایی برپا شود اما قبل از شروع این مراسم شاه میخواست به زیارت حضرت عبدالعظیم در شهر ری برود تا جشنهای پنجاهمین سالگرد سلطنت خود را با اعمال مذهبی آغاز کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
میرزا رضا کرمانی در پاسخ این پرسش که چرا نایبالسلطنه کامران میرزا را نکشته با اینکه او به میرزا ستم کرده بود، گفت: خیال کردم که اگر او را بکشم، ناصرالدین شاه با این قدرت هزاران نفر را خواهد کشت. پس قطع اصل شجر ظلم را باید کرد نه شاخ و برگ را. همچنین میرزا قبل از مرگش در بازجویی ها که از وی پرسیده شد به چه دلیل شاه را به قتل رساند و شاه چه گناهی کرده بود، گفت: وقتی در کشورم این همه ظلم و جور و فساد میدیدم و حق خوری و حق کشی با تمام این حرفها وقتی میدیدم، قدرت اول مملکت شاه است پس با خودم گفتم اگر شاه خبر ندارد از وضعیت کشورش که وای به حال مملکتی که شاه آن ایشان باشد و اگر شاه خبر داشت از وضعیت کشور پس حق او بود، قتل و کشتنش و من از این اقدامم خرسند هستم.
کشتن ناصرالدین شاه در واقع پایههای حکومت قاجاریه را سست و ضعیف کرد و همانطور که میرزا رضا کرمانی میگوید: من به تمام خلایق و همچنین به ملت و مملکت خدمت کردم، من این شجره را آب دادم و دارد، ثمره میدهد. مردم همه خواب بودند و حالا دارند، بیدار میشوند. بنابراین در حقیقت ترور ناصرالدینشاه زمینهای را فراهم ساخت که برای نخستین بار در تاریخ ایران انقلابی مردمی شکل گیرد که توانست در دوران محمدعلی شاه، پادشاه را از تخت سلطنت فرود آورد و جنبش مشروطیت به پیروزی برسد. در واقع ترور ناصرالدینشاه، ایران را وارد مرحلهای جدید در عرصه سیاسی و اجتماعی کرد. مرحله ای که این بار مردم را برای تصمیم گیریها وارد عرصه ساخت.
همچنین عهد ناصری از نگاه محافظهکاران دورانی باثبات و امنیت بود که ایران را به عصر نوین جهانی نزدیک کرد اما در مقابل از نگاه تجدد خواهان حکومت وی عصر انحطاط و فساد بود، این تصویر دوگانه در توصیفات زمان پهلوی بهخوبی مشهود است، تاریخنگاری دولتی عصر پهلوی ناصرالدینشاه را پیوسته سرزنش و مسخره می کرد و او را مستبد، خائن و فرومایه می خواند که نه جلو رخنه دولت های خارجی را گرفت و نه درصدد نوسازی مملکت برآمد، اگرچه تاریخنگاران دولتی که در زمان پهلوی چهره خشک و انعطافناپذیر رضاخان و تکاپوی او برای حصول به تجدد را بسیار خوب و درخشان مینگاشتند اما درباره ناصرالدینشاه که وی نیز چهرهای خشک و انعطافناپذیر و در تلاش برای تجدد بود، فاسد و کارهای وی را خیانت قلمداد کردند اما باید گفت دوره پهلوی هم با تأکید بر قدرت شاه، گونهای بازگشت به عصر ناصری بود و تنها فرق آن ۲ تجدد بر پایه نفت بود که پهلوی داشت و ناصرالدینشاه از داشتن چنین ابزار قدرتی محروم بود.
تصویر کمتر دیده شده از میرزا رضا کرمانی قاتل ناصرالدین شاهاهداف و انگیزه میرزا رضا کرمانی از قتل ناصرالدین شاه
میرزا رضای کرمانی برخلاف غالب سوءقصدکنندگان به پادشاهان سلطنتهای پیشین ایران فردی در زمره طبقه رعیت بود به عبارت دیگر میرزا رضا نه خواهان انتقامجویی از ایل رقیب بود، نه مدعی تخت و تاج شاهی و نه عضوی از خدمه درباری. اما از طرفی ظلمهایی که میرزا رضا از ناحیه حاکم تهران تحمل کرده بود به تنهایی انگیزهای قوی برای قتل شاه توسط وی را فراهم نمیکرد و دلایل دیگری هم وجود داشت که در ادامه به آن می پردازیم. انگیزههای میرزا رضاکرمانی از کشتن ناصرالدینشاه را میتوان از خلال گفتههایش در زندان دریافت، البته این گفتهها تا زمان پیروزی جنبش مشروطه هیچگاه به معرض دید ملت درنیامد تا اینکه بعد از آن در روزنامه صوراسرافیل منتشر شد. محمدکاظم ملکالتجار یکی از تاجران سرشناس تهران و تبریز از میرزارضا میپرسد: مگر انوشیروان عادل را پشت دروازه شهر داشتی که جانشین ناصرالدین شاه شود؟ میرزا جواب میدهد: من یک درخت خشک و بیثمری را که زیرش همه قسم حیوانات موذی درنده جمع شده بودند از بیخ انداختم و آن جانورها را متفرق کردم.
انگیزه دیگر وی با توجه به این که مرید سیدجمال الدین اسدآبادی بود، بدرفتاری ناصرالدین شاه با اسدآبادی و تبعید وی می تواند باشد. وی در بخشی از بازجویی خود در خصوص این پرسش که برای این قتل از اسدآبادی دستور گرفته است، چنین میگوید: دستور العمل مخصوصی نداشتم الّا اینکه حال سید واضح است که از چهقبیل گفت وگو میکند، پروایی ندارد، میگوید ظالم هستند و از این قبیل حرفها میزند. میرزا رضای کرمانی در ادامه بازجویی درباره انگیزه قتل ناصرالدین شاه میگوید: چهار سال و چهار ماه در زنجیر و کند بودم و حال آنکه بهخیال خودم خیر دولت و ملت را خواستم و خدمت کردم... پادشاهی که پنجاه سال سلطنت کرده باشد و هنوز امور را بهاشتباهکاری بهعرض او برسانند و تحقیق نفرمایند و بعد از چندین سال سلطنت ثمر آن درخت، وکیلالدوله، آقای عزیزالسلطان، آقای امینالخاقان و این اراذل و اوباش و بیپدرومادرهایی که ثمر این شجره شدهاند و بلای جان عموم مسلمین گشته باشند، چنین شجره را باید قطع کرد که دیگر این نوع ثمر ندهد. ماهی از سر گنده گردد نی ز دم. اگر ظلمی میشد، از بالا میشد. وی معتقد بود که بسیاری از مردم ایران با او هم عقیده هستند و در این خصوص میگوید: همعقیده من در این شهر و مملکت بسیار است. در میان علما بسیار، در میان وزرا بسیار، در میان امرا بسیار، در میان تجار و کسبه بسیار، در میان جمیع طبقات بسیار هستند. شما میدانید وقتی که سیدجمالالدین در این شهر آمد، تمام مردم از هر دسته و طبقه چه در طهران و چه در حضرت عبدالعظیم به زیارت و ملاقات او رفتند و مقالات او را شنیدند، چون هرچه میگفت لله و محض خیر عامه مردم بود، همه کس شیفته مقالات او شدند و تخم این خیالات بلند را در مزارع قلوب پاشید. مردم بیدار بودند، هوشیار شدند و حالا همه کس با من همعقیده است.
اما باید گفت که مهمترین علت و انگیزه میرزا رضا کرمانی برای قتل ناصرالدین شاه ظلم و ستمی بود که او در دوران زندگی خود با آن مواجه شد؛ در دوران کودکی پدرش بر اثر ظلم و تعدی حاکم ناصری کرمان مجبور به ترک شهر و دیار خود میشود، در دوران جوانی کامران میرزا ابتدا برای پرداخت پولی که حق میرزا بوده است، او را تحقیر و آزار میکند و سپس با سندسازی علیه او، سالها او را به زندان میاندازد، در زندان نیز شرایط سخت و دشواری را پشتسر گذاشت...همه این مشکلات بهعلاوه شرایط بسیار بد اقتصادی و اجتماعی جامعه باعث آن شد تا خانوادهاش از هم بپاشد و با کورانی از مشکلات و مصیبت زمانه روبهرو شود.
سرانجام میرزارضا کرمانی در ۲۲ مرداد ۱۲۷۵ خورشیدی در میدان مشق تهران بهدار آویخته شد. اگرچه مظفرالدین شاه خیال کشتن او را نداشت و بارها از قول او نقل شده بود که «قصاص و کشتن میرزا تشفی قلب من نیست. من اگر بخواهم انتقام بکشم، باید تمام اهل کرمان را از دم تیغ انتقام بگذرانم.» با این همه اما شاه جدید به تحریک یکی از درباریان دستور به قتل قاتل پدر داد و آنگونه که ناظمالاسلام کرمانی مولف تاریخ بیداری ایرانیان مینویسد: از مرحوم شیخ محمد حسن شریعتمدار طهرانی شنیدم که میگفت من به اعلیحضرت مظفرالدین شاه گفتم چرا در کشتن میرزا رضا مسامحه دارید و کشتن او را چرا به تاخیر انداختید. مظفرالدین شاه فرمود این شخص قابل کشتن نیست. من جواب دادم، اعلیحضرت از حق خود گذشتند و ما رعایا که فرزندان شاه سعید شهید هستیم تا قاتل پدر خود را به دار نبینیم، چشممان گریان خواهد بود. مرحوم مظفرالدین شاه فرمود که آیا اینطور کشتن موافق با شرع است و آیا قانون اسلام اجازه میدهد که اینطور فردی را به قتل رسانند. چون مقصود مظفرالدین شاه طفره از کشتن بود، جناب آقا شیخ محمدرضا مجتهد ملتفت شده با شاه همراهی کرد ولی مرحوم شیخ محمد حسن شریعتمدار یا ملتفت نشده یا به غرضی دیگر اصرار به کشتن میرزا رضا میکرد تا شاه متغیر شده رو کرد به اتابک میرزا علی اصغرخان امینالسلطان و فرمود فردا بدهید، سر این پسره را ببرند.» و بدین ترتیب میرزا رضا کشته شد.
سنگ قبر ناصرالدین شاه اثر استاد حسین حجارباشیهیچ فردی انتظار مرگ ناصرالدین شاه قاجار را نداشت، از این رو، هیچ بنای یادبود یا آرامگاهی برای او در نظر گرفته نشده بود. شهرت حسین نجار از استادان برجسته حجاری یزد سبب شد تا درباریان قاجاری او را برای ساخت سنگ قبر ناصرالدین شاه انتخاب کنند. حسین حجارباشی چهار سال زمان صرف ساخت این سنگ قبر مرمرین کرد و در آن تمثالی از شاه حک کرد. دورتا دور این سنگ را با شعری ۱۲ بیتی در سوگش نوشت و آن را چنان تزئین کرد که مانندش در دوران قاجار را نمیتوان دید. اما پایان این چهار سال مشقت بار، تازه آغاز راه داستان این سنگ بود، هیچ فردی به فکر وزن سنگین تکه بزرگی از سنگ مرمر نبود. سنگی یک تکه با ۲ متر طول، یک متر و ۲۵ سانتی متر عرض چهار وجب ضخامت و زیرپایهای یکپارچه که حاشیهای از مروارید داشت. برای انتقال این سنگ از یزد به تهران مقرر شده بود، حاکم نایب الحکومه، کدخدا و اعیان در مسیر سنگ صف بکشند و کشاورزان در هر آبادی سنگ را روی تیرهای چوبی بغلتانند. گفته میشود در میان راه یزد به تهران، ۳۰ تا ۵۰ تَن به دلیل تحمل وزن سنگین آن کشته شدند.
برچسبها امامزاده حمزه دوره قاجار سید جمال الدین اسد آبادی ناصرالدین شاه قاجار تاریخمنبع: ایرنا
کلیدواژه: امامزاده حمزه دوره قاجار سید جمال الدین اسد آبادی ناصرالدین شاه قاجار تاریخ امامزاده حمزه دوره قاجار سید جمال الدین اسد آبادی ناصرالدین شاه قاجار تاریخ میرزا رضا کرمانی ناصرالدین شاه قتل ناصرالدین مظفرالدین شاه کامران میرزا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۷۹۷۴۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فولاد برای بقا در لیگ برتر به دنبال کسب امتیاز در 5 بازی پایانی
سرمربی فولاد خوزستان دوباره در رقابتی قرار گرفته که در گذشته آن را چند بار تجربه کرده است.
به گزارش "ورزش سه"، عبدالله ویسی بهعنوان یکی از سرمربیان باتجربه فوتبال ایران که سابقه قهرمانی در لیگ برتر را نیز دارد، در سالهای گذشته هروقت بهعنوان یک مربی شوک کار را دست گرفته موفق بوده است.
او طی سالهای قبل در پیکان و نفت آبادان در شرایطی عجیب و غریب در راس کادرفنی قرار گرفت و توانست به شکلی معجزهوار این دو تیم را در لیگ برتر حفظ کند. چند هفته قبل مدیران باشگاه فولاد خوزستان هم با علم به رزومه ویسی در حفظ تیمهای دیگر به سراغ او رفتند که بتوانند تیم مطرح لیگ برتر را از شرایط موجود نجات بدهند و در لیگ برتر بمانند.
ویسی که مدت زیادی نیست هدایت فولاد را برعهده گرفته، حالا در پایین جدول برای نیفتادن تلاش میکند؛ او دیروز تیمش را مقابل آلومینیومی در اراک به میدان فرستاد که چند روز قبل پرسپولیس را از جام حذفی کنار زده بود، اما فولادیها نمایش خوبی داشتند و در نهایت هم با وجود شرایط جوی نامساعد توانستند یک امتیاز از این میدان سخت دشت کنند.
سرمربی فولاد روز گذشته در کنار زمین سعی داشت با آرامش شاگردانش را هدایت کند. ویسی که بارها با تیمهای مختلف توانست از بحران عبور کند، تجربه این روزهای سخت را برای فولاد دارد و به جنگ روانی و استرسهای موجود در این فضا عادت کرده است. او حالا تیمش را برای 5 بازی پایانی لیگ برتر آماده میکند و امیدوار است از این مسابقات امتیازات لازم را کسب کند و در جدول بالا بیاید.
کانال عصر ایران در تلگرام